• وبلاگ : paieeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeezzzzz
  • يادداشت : پرتاب کاکتوس!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 27 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نام خدا

    سلام

    ايول خودم اول شدم :))


    قالب نو مبارک..
    آواتار تو مبارک..


    ---------------

    1) خب نمي شد مرخصي بگيري بري؟ :(
    آخه امروز و فردا رو هم که تعطيلي، يني فقط مي شد يه روز مرخصي..
    يا اين که کلاً شرايطش نبوده که بري؟

    هوم، ياد اون همايش مشهد خودمون افتادم.. فکر کن آدم ثبت نام هم بکنه، بعد نتونه بره :| همشم به خاطر اين که وقت نداشتم :|
    يادمه تهران بودم، دو روز قبل از همايش رفتم يوني پيش فرحزاد؛ بعد ديدم دانشجوهايي که اون ساعت باهاش کلاس داشتن همه در تکاپوي رفتن بودن.. اينقده دلم سووووووووخت.. :| يني سوختمااااااا.. :(
    بعد همون طوري که داشتم با فرح حرف مي زدم، گفتم واي استاد من پذيرش هم شدم اما نمي تونم بيام :(
    لبخند زد و گفت اشکال نداره، فعلاً واجب تره زودي بري خونه.. (با اين که مطلقاً اهل ننه من غريبم بازي نيستم، اما يه بار وسط صحبتام گفته بودم که چرا اينقد کم ميام و کارم گره خورده.. بعد از اون به بعد هر بار مي ديدم حال مامان رو مي پرسيد..:) )
    مثل اين بچه کلاس اوليا دلم برا خانوم معلمم تنگ شده! خخخخخخ
    از اينايي ه که خيلي جدي ه، کار خوب مي خواد، سخت گيره، اما اخلاقش خيليييي خوبه.. (البته اگر کسي تنبلي کنه و اينا، همين اخلاق خوب 180 درجه مي چرخه!)

    اين بود انشاي من در مورد استاد محبوبم :پي


    در کل همايش ِ مشهد مي خوام خو :(
    پاسخ

    آفرين! اين پشتکارتو به مختابرات نشون بده کارتو راه بندازن بهت ادسل بدن p; .من ازين ببعد تا شيش ماه روزهاي زوج بميرم هم نبايد مرخصي بگيرم . انقددددد دلم سوخت ولي..اصن همش هي راه به را حال گيري بيد اين زندگي ..ايش ايش. گرچه مرخصي هم ميدادن بعيد بود بتونم برم. اهوم اونموقع منم هوايي بودم :دي خوشبحالت معلمتون خوبه