• وبلاگ : paieeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeezzzzz
  • يادداشت : پرتاب کاکتوس!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    از اون تعريف ها هم ممنونم :))
    و من همچنان نمي بينمشون!
    يني اصن فايل ها رو دمج نشون مي ده..
    پاسخ

    بکششون ببرشون تو اونجا که کامنت مينويسي. ترجمه ميشن منم اول نميديدم اينجوري ديدم. بعد عکساش خودش نمايان شد.
    1. اون روز اگه مي دونستم مي خواي بري کتابخونه به احتمال خيلي زياد ميومدم..

    2. ع بالاخره اونجا آباد شد؟ :))
    واجب شد برم ببينم!
    اوا دو ماه ديگه هم عضويتم تموم مي شه.. مي گم اون روز تولد از نرخ هاي جديد عضويت مي گفت، شاخام دراومد!
    آخه من يه عضويت دو ساله گرفتم 17 تومن، حالا انگار سه ماهه يا شيش ماهه ش تو اين مايه هاست.
    پول خوشگل کردن کفپوش اونجا رو هم ما بايد بديم؟ :پي
    حالا بازم خيلي زياد نيست، منتها براي مني که چند ماه يه بار ميام زور داره يه کم :))

    3. حالا چه طور مي خواستي از خودت پذيرايي کني؟ :پي
    با رسم شکل پيليز!

    4. سامانه ي پيامکي گويا؟! :پييييييي
    دقيقاً موقع همون اس ها تو دلم گفتم ههههههييييييييي خو مي گفتي مي ري کتابخونه.. خو حالا سعي مي کردم زياد وقت درستو نگيرم خو.. :پي :(

    5. توي بي شارژي گوشيت منم داشتم اس مي زدم؟!!!
    (اين سري اس هاي توي قطاري رو مي گما)
    خو مي گفتي بچه جون! :))

    6. "کرد بودن بنظر .اولش داشتن کاملا خلاف بابا و اون پسره هل ميدادن ..کلي کرکرخنده بود :)))"
    جيييييييييييييغ! :ديييييييييي
    اين دو تا کارگر با پت و مت نسبتي نداشتن احياناً؟! :دي

    7. آره خو تک و توک.. خخخخخخخ
    :پي
    پاسخ

    1.هئيييييييييييي پس چرا نمياي دوبارههههههههههههههههههههههههه....:( هي خواستم شبش بهت بگم بيا بعد گفتم پررو پررو حالا روز آخر بيام مزاحمش شم! وگرنه همه اس هام بطور ضمني داشتن بهت ميگفتن بياااااا :)))) 2. هنووووز آباد نشده کهههه فقط يه لاينش اونم هنو در دست احداثه، کنارش تپه هاي خاک نمايان است. آرههههههههههههه من همش استرس دارم عضويتم تموم شه :( يو که خو حق داري! کلا تو اون سه ماه چندروز مگه ميري کتابخونه؟! واح زور داره خو! 3.بيشين تا برم کلاس نقاشي ppppp; و4. وققققتمو نگيري؟!!!دو نخطه ابرو و لب و لوچه جميعا! :دي گيج زدن تو پايان نامه هم وقت خاصي ميخواد؟:)) 5. آره ...اتفاقا انقد خوب بود ، يه حس آرامش بخشي و همراهي همراه با اعصاب خط خطي و استرس تمام شدن شارژ و ماندن در آن بيابان :)) 6. دقيقا اونموقع گفتم پت و مت :)) 7. رو به انقراضن p;
    به نام خدا

    سلام

    هي مي خوام کامنت بذارم هي نمي شه؛ همه جا هااااااا! اصلاً وقت نمي شد.. انگار بازم پيچش شل شده! حسن آقا کجاااااااااااايي؟! :پييييييي
    (ياد حسنک کجايي افتادم! :q)
    پاسخ

    سلام. حسن آقا لازم داريp;
    به نام خدا
    سلام
    يه عکس بزرگ گذاشتيد ولي ديده نمي شود همي؟ :دي
    از مورد يک که چيزي حاليمان نشد منتظريم کاکتوستون شروع بشه :دي
    پاسخ

    جدي عکس ديده نميشه؟ديده ميشه ها. فعلا مورد دو رو بخونيد تا کاکتوس:دي
    + رواني 
    بيشتر تعريف کن سوز به دلش تشديد شه :پييييييييي

    نقاشي خودم خوب نيس :دي
    پاسخ

    الان خوب بود؟ کم نذاشتم که نه؟:دي اي هنرمند بي هنر! p;))
    عععععع خو من نمي بينم :((
    پاسخ

    خب بذا برات بگميه آدم سسسس خببببببب؟ بعد دستاشو وا کردههههه بععععععععد اونورش کدو حلواييه ؟:دي اينورش يچي ديگه بعععععععد انگار تو يه جزيره دو متر در دومتره، دورش آب و ايناس. بععععععععععععععععد اون يکي ش يه دسته سه تايي گل ه که اونوري رو زمين ه سه رديف موزاييک! خورده بعد يه دسته سه تايي ه ديگه گل ايينوري رو زمينه !:)))) بععععععععععععد عکس بعععديييييييشششش يه کاکتوسه ازين کاکتوس مقاوم ها ، که شبيه تخته سنگن، بعد روشم سه تا گل باز شده بععععععععععععععععععد خيلي خوشگلن بعععععععععععععد رنگ آميزي اولي خيلي خوجله:) الان سوز به دل شدي يا بازم بگم؟p;خخخخ
    روان جان، اينا عکس هستن يا شکلک؟ هرچي هستن نمايش داده نمي شن..
    پاسخ

    راس ميگه روان جان p;
    + رواني 





    پاسخ

    آخيييييييييييييييييييي اين آقاهه چه بامزسسسس اون کاکتوس گلداره هم باحاله... خودتم ميتوني طرح بکشي؟آيا؟
    حالا اين کاکتوس جريانش چيه؟
    پاسخ

    هق! مينويسم :دي
    *آواتار "تو" = آواتار "نو" !
    پاسخ

    خب اينبار غلط ديکته اي نديدم...چيکا کنم !
    به نام خدا

    سلام

    ايول خودم اول شدم :))


    قالب نو مبارک..
    آواتار تو مبارک..


    ---------------

    1) خب نمي شد مرخصي بگيري بري؟ :(
    آخه امروز و فردا رو هم که تعطيلي، يني فقط مي شد يه روز مرخصي..
    يا اين که کلاً شرايطش نبوده که بري؟

    هوم، ياد اون همايش مشهد خودمون افتادم.. فکر کن آدم ثبت نام هم بکنه، بعد نتونه بره :| همشم به خاطر اين که وقت نداشتم :|
    يادمه تهران بودم، دو روز قبل از همايش رفتم يوني پيش فرحزاد؛ بعد ديدم دانشجوهايي که اون ساعت باهاش کلاس داشتن همه در تکاپوي رفتن بودن.. اينقده دلم سووووووووخت.. :| يني سوختمااااااا.. :(
    بعد همون طوري که داشتم با فرح حرف مي زدم، گفتم واي استاد من پذيرش هم شدم اما نمي تونم بيام :(
    لبخند زد و گفت اشکال نداره، فعلاً واجب تره زودي بري خونه.. (با اين که مطلقاً اهل ننه من غريبم بازي نيستم، اما يه بار وسط صحبتام گفته بودم که چرا اينقد کم ميام و کارم گره خورده.. بعد از اون به بعد هر بار مي ديدم حال مامان رو مي پرسيد..:) )
    مثل اين بچه کلاس اوليا دلم برا خانوم معلمم تنگ شده! خخخخخخ
    از اينايي ه که خيلي جدي ه، کار خوب مي خواد، سخت گيره، اما اخلاقش خيليييي خوبه.. (البته اگر کسي تنبلي کنه و اينا، همين اخلاق خوب 180 درجه مي چرخه!)

    اين بود انشاي من در مورد استاد محبوبم :پي


    در کل همايش ِ مشهد مي خوام خو :(
    پاسخ

    آفرين! اين پشتکارتو به مختابرات نشون بده کارتو راه بندازن بهت ادسل بدن p; .من ازين ببعد تا شيش ماه روزهاي زوج بميرم هم نبايد مرخصي بگيرم . انقددددد دلم سوخت ولي..اصن همش هي راه به را حال گيري بيد اين زندگي ..ايش ايش. گرچه مرخصي هم ميدادن بعيد بود بتونم برم. اهوم اونموقع منم هوايي بودم :دي خوشبحالت معلمتون خوبه
     <      1   2